مقدمه
قحطی بزرگ دومِ ايران در سالهاي ۱۲۹۶–۱۲۹۸ هجری خورشیدی (۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ میلادی) همزمان با دوران سلطنت احمد شاه آخرين سلطان سلسله قاجاريه و همزمان با اواخر جنگ جهاني اول (پايان يافته در ١٩ آبان ١٢٩٧) بوقوع پيوست. در اين دوره زماني جدِ اعليِ خاندان (حاج محمد موسي تاجر طهراني) و فرزند ارشدشان (حاج محمد علي طهراني) دار فاني را ترك نموده بودند. فرزند دومشان؛ حاج محمد كاظم قندي در سال ١٢٩٦ حدوداً ٥٨ ساله بوده اند.ايشان، حاج محمد حسين بزرگ (همسر حاجيه خاور سلطان) و تعدادي ديگر از اقوام با توجه به تمكن مالي خود؛ به كمك نيازمندان شتافتند و از قول نوادگان كه در بخش “خاطرات” اين سايت آمده است در آن سالها آنها از مردم قحطي زده باتفاق دستگيري مينمودند و ديگ هاي غذا در محلات مختلف بر پا مينمودند.
قحطي بزرگ
بخشهاي اعظم متن زير بر گرفته از سايت “ويكي پديا” است:
قحطي مذكور؛ قحطی بزرگی بود که تلفات جانی فراوانی را در ایران سبب شد.[۴] در این قحطی نزدیک به ۴۰٪ (در برخی دیگر از منابع ۲۵ درصد) از جمعیت ایران به سبب گرسنگی و سوء تغذیه و بیماریهای ناشی از آن از بین رفتند؛ برخی منابع، دولت بریتانیا را به دلیل خرید گسترده غلات و مواد غذایی در ایران، وارد نکردن غذا از هندوستان و بینالنهرین، ممانعت از ورود غذا از ایالات متحده و اتخاذ سیاستهای مالی – از جمله نپرداختن درآمدهای نفت به ایران، مسبب اصلی میداند.[۵]
در این دوران که مصادف با جنگ جهانی اول بود علیرغم اعلام بیطرفی در جنگ از سوی حکومت ایران بخشهایی از ایران توسط نیروهای انگلیس و تا حدی روسیه اشغال شده بود. در همین زمان درگیریهای داخلی نیز قدرت مرکزی را در ایران ضعیف کرده بود.
از مطالب قابل تأمل دیگر این است که همزمان همهگیری ۱۹۱۸ آنفلوآنزای اسپانیایی که باعث مرگ صد میلیون نفر در سراسر جهان شد در ایران شیوع پیدا کرد، هر چند تعداد ایرانیانی که در این زمان کشته شدند محل مناقشهاست. برخی متخصصان چنین پیشنهاد میکنند که مجموعهای از قحطی، مالاریا، آنفلوآنزا، و اعتیاد فراگیر به تریاک سبب نرخ غیرعادی مرگ و میر در ایران شده بود.[۶]
در نوامبر سال ۱۹۱۵ میلادی وقتی که ذخیره غلات جنوب شرق استان سیستان به نظامیان انگلیسی فروخته شد، قیمت هر خروار گندم به بیست تومان افزایش یافت؛ البته اگر میشد پیدا کرد. در شمال شرق استان خراسان، نظامیان روس همه راه ها را بستند و از انتقال گندم به جز آنهایی که به مقصد ارتش روس بودند جلوگیری میکردند. به علاوه در اختیار قرار دادن چهار پایانی همچون قاطر و شتر برای صنعت نفت در خوزستان و نیز برای خدمت رسانی به ارتش روسیه و انگلیس، شبکه حمل و نقل کشور را نابسامان کرده بود و توزیع غذا در کشور را با مشکل مواجه نموده بود و این منجر به نتایج فاجعه آمیز شده بود. هنگام جنگ، معمولاً هزینه انتقال غلات بیشتر از کشت آن در بسیاری از مناطق ایران بود. همه این مسائل، شرایط مردم فقیر را بیش از پیش هراسانگیز کرده بود.[۷]
مجموعهای از خشکسالیها که از سال ۱۹۱۶ میلادی شروع شدند، ذخیره محصولات کشاورزی را بیش از پیش خالی کردند. در اوایل ماه فوریه سال ۱۹۱۸ میلادی، خشکسالی در همه جای کشور گسترده شده بود و مردم هراسان در شهرهای بزرگ کشور شروع به غارت نانوایی ها و فروشگاههای مواد غذایی نمودند. در غرب شهر کرمانشاه، تقابل بین پلیس و مردم فقیر و گرسنه به جراحت انجامید. در تهران به خاطر احتکار و فروش استقراضی به مشتریان توسط نانواها وضعیت بدتر شده بود. فروش نان با کیفیت پایین یا به قیمت گزاف توسط بعضی نانواها افرادی که در تهران زیر خط فقر بودند را عصبانی نمود. در نتیجه به عنوان مثال، نقاشان که اخیراً یک صنف تشکیل داده بودند، تظاهراتی را در سال ۱۹۱۹ ترتیب دادند که طی آن مردم به نانواییها و سیلوهای غلات حمله کردند. آنها از دولت درخواست کردند که سهمیه غذایی را افزایش دهد و نرخ نان را تثبیت کند و به علاوه بر روی کیفیت، توزیع و فروش مواد غذایی نظارت داشته باشد. با این حال، در شرایط پس از جنگ، نه دولت مرکزی و نه نیروهای خارجی در موقعیتی نبودند که بتوانند از شدت این فاجعه انسانی بکاهند. فجایعی که به خاطر قحطی و بیماریهای مسری ایجاد شد تا سالها ادامه پیدا کرد. به علاوه نمونه هایی از آدم خواری نیز بعلت شدت گرسنگي گزارش شد.[۷]
مجموعه ای از مصادره هاي نظامی، واسطه گری هنگام جنگ، احتکار و مشکلات کشاورزی به عنوان دلایل این قحطی بیان شدهاست.[۸] به علاوه جنگ باعث به هم خوردگی تجارت و تولید محصولات کشاورزی شده بود.[۹]
بكي از محتکران عمده غلات، احمدشاه بود که تن به پیشنهاد خرید منصفانه رئیسالوزرای خود نیز نمیداد و مقادیر زیادی گندم و جو در انبارها ذخیره کرده بود. شاه قاجار در برابر پیشنهادهای خرید صدراعظم خود اظهار میداشت «جز به قیمت روز به صورت دیگر حاضر برای فروش نیستم». در این برهه میرزا حسن خان مستوفی الممالک با جدیت و تلاش فراوان، به رغم درگیر شدن با عوامل آشکار و نهان انگلیس و روس، با وضع برنامهای درصدد نجات هموطنان خود از این وضع آشفته، مقابله با محتکران و اتخاذ تدابیری برای خرید عادلانه ارزاق عمومی به ویژه گندم، برنج، جو و توزیع آن میان هموطنان بود.[۱۰]
انگلیسیها پرداخت درآمدهای نفتی به دولت ایران را مشروط به «تشکیل کمسیون مالی» کردند تا اختیار مالی کشور را به دست بگیرند. ارباب کیخسرو از فعالان کمک رسانی در تهران شد و در نطقهایی آتشین زمینداران و بازاریانی که در احتکار غلّه مشارکت داشتند را خطاب قرار میداد.دولت او را كه به خوشنامي و درستكاري شهره بود؛ مأمور خرید گندم برای تولید نان نانوائي ها کرد. در این هنگام محتکرین پايتخت قیمت گندم را بالا برده بودند. انبارهای حکومتی که متعلق به احمدشاه بود مملو از گندم بود ولي احمد شاه حاضر نبود گندم را به قیمتی کمتر از محتکرین تهران بفروشد. ارباب کیخسرو از طرف كميسيون مامور شد تا از شاه مملكت براي مردم سرزمينش گندم بخرد! وي با شاه ملاقات کرد و سوگند پادشاهی وی را به یادش آورد و تلاش کرد او را به قیمتی کمتر راضی کند. شاه راضی نشد و او به ناچار گندم را به قیمت سایر محتکران از احمدشاه خرید و میان نانوایان توزیع کرد. سيد حسن مدرس در یکی از نطقهایش در مجلس شورای ملی گفته بود: “در مجلس ما یک مسلمان هست، آن هم ارباب کیخسرو است”
ارباب كيخسرو شاهرخ نماينده زرتشتيان در مجلس شوراي ملي
پت والش در مورد اینکه گفته میشود احتکار باعث مرگ و میر شدهاست مینویسد:[۱۱]
رفتار انگلیسیها نسبت به ایرانیان در حال گرسنگی به طور غیرمعمولی شبیه همان کاری است که پنجاه سال قبل تر نسبت به ایرلندیها انجام دادند. انگلیسیها اینطور تبلیغ کردند که ایرانیان و مخصوصاّ گروههای مقاومت ایرانی مقصر قحطی هستند. همان ها هستند که غذا را احتکار میکنند. وقتی انگلیسیها شروع به راهسازی کردند اینطور وانمود کردند که امداد رسانی بر اساس بخشندگی انگلیسیها بنا شده و ایرانیها شکرگزار نیستند
با وجود اعلام بیطرفی ایران، نیروهای متخاصم انگلیس و روس از نقاط مختلف وارد کشور شدند. جدا از دلایل ژئوپلتیک و منابع حیاتی ایران که برای ادامه جنگ ضروری بود، یکی از دلایل این تعرض به ایران، شکلگیری احساسات همسو با آلمان از طریق یکی از مقامات دربار بود و بریتانیا از بیم وقوع کودتای آلمانی در ایران، نیروهای خود را تا پشت دروازههای پایتخت پیش آورد. با توجه به نیاز این قوا به آذوقه تمام غلات و مایحتاج ایرانیان حتی زیادتر از نیاز عمداً توسط قوای انگلیس جمعآوری میشد.
مطابق اسناد تاریخی موجود در سازمان اسناد ملی ایران، در آستانهِ جنگ یعنی قبل از ۱۹۱۴(۱۲۹۲ هجری شمسی) نشانههایی از بروز خشکسالی در بیشتر نقاط کشور مشاهده شده بود. این نشانهها یکی کمبود باران بود. در حالت طبیعی میانگین بارش باران در ایران یک سوم بارش جهانی است و هرگاه این میزان اندک کاهشی نشان میدهد، خشکسالی در راه است. در آن دوره نیز گزارشهایی مبنی بر کاهش میزان بارندگی در بسیاری از مناطق به ویژه مناطق اطراف تهران مثل ورامین و شهریار به ثبت رسیدهاست. از طرف دیگر همزمان بسیاری از انبارهای دولتی که غلات ذخیره کرده بودند دچار حمله حشرات و آفت شدند. علاوه بر این برخی مناطق مثلاً ورامین دچار سِن زدگی میشوند. این نشانه ها باعث شد بر اساس گزارشی که در اسفند ۱۲۹۲ از وزارت کشور به رئیسالوزرا میرسد، به رئیس دولت گفته شود چه نشسته اید که زارعان با دیدن این نشانه ها گندم هایشان را هر خروار ۸ تومان به محتکرین پیش فروش کردهاند. اسناد نشان می دهند که خیلی از این غلات احتکار شده نه برای فروش گران تر در داخل که برای فروختن به تاجرانی که از طریق انگلیسها در شهرهای مختلف پخش شده بودند، نگهداری میشد. شکواییه های موجود در مجلس نشان میدهد که بسیاری از مبالغ نیز به زارعان پرداخت نشده و آنان برای احقاق حق خود به مجلس عریضه فرستادهاند.»[۱۲]
ژنرال ليونل دنسترويل فرمانده نيروهاي بريتانيا در شمال و غرب ايران
ژنرال دنسترویل دربارهٔ اقدام انگلیس در خرید غله در ایران مینویسد: «در اثر خریدهای ما قیمت غله بالاتر رفت و هر افزایش جزئی به معنای مرگ بسیاری از افراد بود» وی در تاریخ ۵ می ۱۹۱۸ (۱۴ اردیبهشت ۱۲۹۷) از همدان مینویسد: «قحطی در اینجا اسفناک است… ما محصول را ۴۰ تومان میخریم و امیدواریم مقداری هم کمتر از این تهیه کنیم. هر روز بسیاری می میرند و بسیاری نیز در حال کمک رسانی مردهاند. اکنون که برف ها آب شده و بهار آغاز شده است، مردم میروند بیرون و مثل گاو در مراتع میچرند». بسیاری از این مردم نگون بخت در حال چریدن در مراتع مردهاند.[۱۳]
پارهای از منابع مانند “محمد قلی مجد” از این فراتر رفتهاند و ادعا نمودهاند که هیچ کشوری مانند ایران از جنگ جهانی آسیب ندیدهاست. ولي عباس میلانی بسیاری از دیدگاههای ارائه شده توسط مجد را محل شک می داند. “در کارهای مجد، او تمایل به این داشتهاست تا منابعی گلچین کند که دیدگاهِ از پیش تعیین شده او را تأیید کند”.[۶]
از دیدگاه مجد اين قحطي نه تنها بزرگترین قحطی تاریخ ایران است بلكه بزرگترین فاجعهِ تاریخ ایران است که از حمله مغول در قرن سیزدهم میلادی نیز بسیار فراتر رفت. همان طور که اشاره شد، این واقعه یکی از مصائب بزرگ تاریخ ایران است که دربارهٔ آن مطالب اندکی نوشته شده و حتی کمترشناخته شدهاست.[۱۰][۱۴].
از دیدگاه مجد در این قحطی نزدیک به ۴۰٪ (در برخی دیگر از منابع ۲۵ درصد) از جمعیت ایران به سبب گرسنگی و سوء تغذیه و بیماریهای ناشی از آن نابود شدند و مجد دولت بریتانیا را به دلیل خرید گسترده غله و مواد غذایی در ایران، وارد نکردن غذا از هند و بینالنهرین، ممانعت از ورود غذا از ایالات متحده و اتخاذ سیاستهای مالی -از جمله نپرداختن درآمدهای نفت به ایران، مسبب اصلی میداند.[۵]
از دیدگاه محمد قلی مجد انگلیسیها تا ژوئیه ۱۹۱۸ (تیر ۱۲۹۷) ایران را به اشغال خود درآوردند. قرار بر این بود که نیروهای بریتانیا در مه ۱۹۲۱ (اردیبهشت ۱۳۰۰)ایران را ترک کنند؛ یعنی ایران در حدود سه سال و نیم در اشغال نظامی بریتانیا قرار داشت. نیروهای بریتانیا در فوریه ۱۹۲۱ (بهمن ۱۲۹۹)، از ایران رفتند.[۱۰][۱۵][۱۶]
میروشنیکف دربارهٔ خسارات و ویرانیهای ایران در جنگ جهانی اول مینویسد: جنگ جهانی اول برای مردم ایران بداقبالیها و مشقات بیشماری به همراه آورد. مناطق وسیعی در اثر جنگ تخریب شده، دهها هزار ایرانی دچار قحطی شدند یا پس از بیماری مردند، بسیاری زندگی خود را در اثر عملیات نظامی از دست دادند یا خسارت دیدند. در نگاه به گذشته، حتی اکنون نیز سخت است بتوان گفت چگونه ایران میتوانست لطمه کمتری ببیند. دفاع از تمامیت ملی در برابر دست اندازی های قدرتهای بزرگ که هر کدام تسلط بر ایران را پاداشی در نبرد برای مستعمرات جدید و حوزههای نفوذ خود میدیدند، ناممکن بود.[۱۵]
احمد کسروی میگوید در سال ۱۳۳۶ قمری (۱۲۹۷ شمسی) جنگ جهانی در میان بود و گرانی نیز پیشآمد و میتوان گفت یک سوم مردم از میان رفتند و در آن سال در تبریز آشکارا میدیدم که توانگران دست بینوایان نمیگرفتند و وقتی خویشان و همسایگانشان از گرسنگی میمردند پروا نمیداشتند و مردگان از بی کفنی روی زمین میماندند.[۱۷]
در ماه آوریل ۱۹۱۸ (فروردین ۱۲۹۷)، فرانسیس وایت دبیر سفارت آمریکا از بغداد به تهران سفر میکند. کالدول مینویسد: «مفتخرا به ضمیمه، یادداشت دبیر سفارت را که حاوی اطلاعاتی است که نامبرده طی سفر خود از بغداد به تهران گردآوری کرده و ممکن است مورد علاقه آن وزارتخانه قرار گیرد، ارسال میکنم.» وایت وضع گرسنگی را چنین تشریح میکند:
در سرتاسر جاده ها کودکان لخت دیده میشوند که فقط پوست و استخوان اند. قطر ساقهایشان بیش از سه اینچ نیست و صورتشان مانند پیرمردان و پیرزنان هشتاد ساله تکیده و چروکیده است. همه جا کمبود دیده میشود و مردم ناگزیرند علف و یونجه بخورند و حتی دانهها را از سرگین سطح جاده جمع میکنند تا نان درست کنند. در همدان چندین مورد دیده شد که گوشت انسان میخورند و دیدن صحنه درگیری کودکان و سگها بر سر جسد یا بدست آوردن زبالههایی که به خیابانها ریخته میشود عجیب نیست.
به شهادت یکی از پزشکان بیمارستان آمریکایی در تهران با نام دکتر جی دی فریم، جنگلیها با فراهم آوردن سرپناه برای مردم بیپناه و کنترل ورود و خروج برنج از شهر رشت عملیات امداد ترتیب دادند. این عملیات امداد شگفتی این پزشک را برانگیخته بود.[۱۸]
منابع:
1 ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ Sadegh Abbasi. «8-10 million Iranians died over Great Famine caused by the British in late 1910s, documents reveal». Khamenei.ir، ۴ نوامبر ۲۰۱۵. بازبینیشده در ۲۳ ژانویه ۲۰۱۷.
1. ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ «Global Connections – Timeline». پیبیاس. بازبینیشده در ۱۳ اکتبر ۲۰۱۶.
2. ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ «هولوکاست ۹ میلیون ایرانی به دست بریتانیای کبیر +تصاویر». مشرقنیوز، ۲۶ مهر ۱۳۹۱. بازبینیشده در ۴ بهمن ۱۳۹۵.
3. ↑ Stephen Sniegoski. “Iran as a Twentieth Century Victim: 1900 Through the Aftermath of World War II”. Veterans News Now. November 9, 2013. Retrieved 2017-05-13.
4. ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ «pbs.org».
5. ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ Milani, Abbas. The Shah. New York: Palgrave Macmillan, 2011. 2-19 to21)E-book edition).
6. ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ Atabaki, Touraj (2 May 2016). “Persia/Iran”. In Ute Daniel, Peter Gatrell, Oliver Janz, Heather Jones, Jennifer Keene, Alan Kramer, and Bill Nasson. 1914-1918-online. International Encyclopedia of the First World War. Berlin: Freie Universität Berlin. doi:10.15463/ie1418.10899. – Open access material licensed under the CC by-NC-ND 3.0 Germany.
7. ↑ Axworthy, Michael (2008). Empire of the Mind: A History of Iran. Hachette Books. ISBN 978-0-465-01920-5. p. 214
8. ↑ Proctor, Tammy M. (2010). Civilians in a World at War, 1914-1918. NYU Press. ISBN 978-0-8147-6715-3. p. 91: “In Persia, as army requisitioning, war profiteering, hoarding and poor harvests combined to decimate the food supply, famine conditions ravaged the area. Reports from foreign officials in Tehran in 1916 and 1917 not shortages of bread and other essential foods, long lines, and rioting by women.”
9. ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ قحطی بزرگ، محمدقلی مجد، ترجمه: محمد کریمی
10. ↑ Irish Foreign Affairs, Volume 3, Number 3, August 2010, “Who remembers the Persians… ?” pp. 4-7
11. ↑ اسناد تاریخی موجود در سازمان اسناد ملی،
12. ↑ http://www.dowran.ir/show.php?id=136806282
13. ↑ IICHS مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
14. ↑ ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ ایران در جنگ جهانی اول، میروشنکف، ترجمه دخانیاتی، تهران ۱۳۴۴.
15. ↑ محمدقلی مجد، ایران در جنگ جهانی اول و تصرف آن به وسیله بریتانیای کبیر.
16. ↑ شیعیگری احمد کسروی ص ۵۳
17. ↑ The Great Famine and Genocide in Persia, 1917-1919, Mohammad Gholi Majd , p. 85, ISBN 0-7618-2633-5
18. ↑ The Great Famine and Genocide in Persia, 1917-1919, Mohammad Gholi Majd , pp. 124-125,