مرحوم مغفور حاج محمد كاظم دومين فرزند حاج محمد موسي تاجر طهراني و فاطمه خانم است
تولد:
ايشان حدود سال ١٢٣٨ خورشيدي در تهران به دنیا آمده اند. با توجه به این که ناصرالدین شاه قاجار در ٢٢ شهريور ماه سال ١٢٢٧ خورشيدي به سلطنت رسیده در حقیقت تولد حاج محمد کاظم مقارن با اوایل دهه دوم سلطنت ناصرالدین شاه، چهارمين شاه سلسله قاجار بوده است .
شرح زندگي:
دوران زندگي حاج محمد كاظم مقارن با سلطنت چهار شاه سلسله قاجار يعني ناصرالدين شاه (از ١٢٢٧ تا ١٢٧٥)، مظفر الدين شاه (از ٧٥ ١٢تا ١٢٨٥)، محمد علي شاه (از ١٢٨٥ تا ١٢٨٨) و احمد شاه (از ١٢٨٨ تا ١٣٠٤) و اوايل سلطنت رضا شاه (از ١٣٠٤ تا ١٣٢٠) بوده است.
منزل مسكوني حاج محمدکاظم قندي دربازارچه نایب السلطنه کوچه روبروی حمام قبله و در مسير مسجد ملاجعفر در بن بست دوم دست چپ قرار داشت . مسجد ملا جعفر بعدها مسجد و مدرسه علمیه آيت الله شيخ احمد مجتهدی تهراني گردید.
بازارچه نايب السلطنه
بازارچه نایب السلطنه واقع در منطقه ١٢ تهران که اخیرا تحت عنوان کوچه شهید علی اصغر آل آقا نامگذاری شده، یکی از قدیمی ترین محله های تهران است که یک سوي آن به خیابان ری و سوي دیگر آن به خیابان مصطفی خمینی و سه راه سیروس می رسد. احداث بازارچه نایب السلطنه به کامران میرزا نایب السلطنه پسر ناصر الدین شاه منسوب است و طول آن به حدود ٢ کیلومتر می رسد. سرتاسر این بازارچه در گذشته دارای سقفی از تيرچه هاي چوبي و ورق هاي آهني بوده. بازارچه متشكل از خانه ها، دکان ها و گذر ها ميباشد. درگذشته، اين بازارچه از سمت غرب با گذر از حمام خانوم و کوچه افشارها به گذر سرپولک و راسته اصلی بازار میرسيده و از سمت شرق به دروازه دولاب و روستای دولاب و جاده منتهی به طبرستان و خراسان ختم میشده است.
شغل حاج محمدکاظم تجارت بوده و از بادکوبه (باکوی امروزی مركز جمهوري آذربايجان) که جزو قلمرو روسيه تزاري بوده قند وارد مي کرده و در سراسر ایران توزیع می کردند. همچنین کالاهایی نظیر خشکبــــار را به روسیـه صــادر می کردند. حاج محمد کاظم هم به واسطه پدر و پدر بزرگشان که تاجراني سرشناس بوده اند و هم به واسطه محسنات بیشماری که خودشان داشته اند از تجار درجه یک زمان خودش محسوب می شده است. وي به حاج محمد كاظم تاجر طهراني مشهور بوده است.
اوج فعاليت تجاري ايشان از اواخر سلطنت ناصر الدين شاه شروع و تا پايان پادشاهي سلسله قاجار ادامه داشته است. لباس ايشان، در عكسهاي باقيمانده از ايشان لباس متداول تجار بازار تهران در آن زمان است. دستاري كه تجار بازار در آنزمان، بر سر داشتند، كوچكتر از عمامه علما و به رنگ شكري با گلهاي ريز طلايي بوده كه به “عمامه شير شكري” معروف بوده است. تجار بازار، بعداز خواندن كتاب “المکاسب” شيخ مرتضي انصاري نزد علما اجازه بر تن کردن اين نوع لباس را پيدا ميكردند.
ايشان علاوه بر مشغله كار تجاري خود، مدتها مسؤليت موقوفه حاج محمد موسي تاجر طهراني را نيز بعهده داشتند:
پس از فوت حاج محمد موسي تاجر طهراني در سال ١٢٧٣ خورشيدي؛ فرزند ارشد ايشان (حاج محمد علي) بمدت ٩ سال و تا زمان فوتشان در سال ١٢٨٢ توليت موقوفه را بعهده گرفتند. پس از وي؛ توليت به حاج محمد كاظم قندي رسيد كه ايشان بمدت ٢٤ سال (از ١٢٨٢ تا زمان فوتشان در سال ١٣٠٦ خورشيدي) اين مسؤليت را بعهده داشتند. طبق وقف نامهِ حاج محمد موسي تاجر طهراني؛ اقامه عزا داري امام حسين (ع) و رسيدگي به امور نيازمندان در خاندانشان اهداف اصلي ايشان در وقف بوده است. حُسن انجام اين مهم بر عهده توليت موقوفه است كه مرحوم حاج محمد كاظم در اين راستا بسيار كوشا بوده اند.
حاج محمد كاظم باتفاق برادر بزرگترشان (حاج محمد علي) از محل باقيمانده ثلث ماترك والدشان (مرحوم حاج محمد موسي تاجر طهراني) در سال ١٣١٧ قمري (١٢٧٨ خورشيدي) چند باب مغازه را خريداري و همراه منزل مسكوني حاج محمد علي به موقوفه حاج موسي الحاق نمودند:
انتخاب نام فامیل
تا صد سال قبل؛ نه خبری از سجل و شناسنامه بود و نه سازمانی که تولد و مرگ و ازدواج و طلاق را ثبت کند وجود داشت. به جای آن، روحانیون، ریش سفیدان محله یا بزرگان قوم بودند که تا قبل از رواج شناسنامه به سبک اروپایی ها، وقایع تولد را ثبت می کردند. نوشتن تاریخ تولد پشت قرآن یکی از همین نمونه ها می باشد. در تاریخ سوم اسفند ١٢٩٥ به پیشنهاد “نصرت الدوله “وزیر دادگستری، تصویب نامه ای درباره ثبت احوال از نظر دولت گذشت که مقرر شد از تاریخ پانزدهم آذر ١٢٩٨ شمسي برای گرفتن تعرفه انتخابات، گذرنامه، جواز حمل و نقل، اقامه دعوی و گرفتن حواله پولی، از اشخاص مطالبه سجل احوال بشود. حاج محمد كاظم كه به “تاجر طهراني” مشهور بود، اواخر سال ١٢٩٧ خورشيدي و در زمان حكومت احمد شاه با مراجعه به اداره سجل احوال در وزارت داخله براي خود و خانواده اش وهمچنين براي تعدادي از خواهر زاده هايش سجل ميگيرد و به تاسي از شغل خود نام فاميل همگي را ” قندي” انتخاب مينمايد. (اولين سجل در ايران، با شماره يك در تاريخ ١٦ آذر ١٢٩٧ خورشيدي در بخش ٢ تهران و براي خانمي بنام فاطمه ايراني صادر شده است)
در دو سند قديمي زير كه در بخش “اسناد قديمي” همين متن ديده ميشوند، از ايشان بنام حاج محمد كاظم تاجر طهراني ياد شده است.
خصوصیات اخلاقی
مرحوم حاج محمدکاظم خصوصیات اخلاقی فوق العاده ای داشتند. ایشان در ماه های رمضان ، مواقع افطار در منزل سفره افطار آماده می نمودند و خود در سرکوچه و محل عبور افراد می ایستادند و هر رهگذری را فارغ از شغل و مقام و موقعیت اش برای افطار دعوت می کردند همچنین شبهاي جمعه آبگوشت تهيه مي ديدند و بين مستمندان توزيع مي كردند. ( * )
حاج محمدکاظم همیشه در جیب خود چند تخم مرغ پخته داشت و در مسجد وقتی بچه اي را می دید که برای نماز و یا دیگر شعائر مذهبی آمده است؛ یکی از این تخم مرغ ها را از جیب در می آورد و روی زمین به سمت آن بچه قل می داد. یعنی برخلاف افرادی که معمولا بچه ها را دعوا می کردند ایشان هم با دادن تخم مرغ پخته که قاقالی لی آن زمان بوده و هم با قل دادن آن که مقدمه ای برای بازی با بچه بود آنها را برای حضور در مسجد با عمل نیک خود تشویق می کرد.
وقایع تاریخی دوران حيات حاج محمد كاظم قندي:
دوران زندگی حاج محمد کاظم مقارن با چندين واقعه سياسي بوده است كه مهمترين آن ها بترتيب وقوع، عبارتند از :
– نهضت تنباکو ( ١٢٧٠ و ١٢٧١خورشيدي)
– ترور ناصرالدین شاه (١٢٧٥خورشيدي)
– صدور فرمان مشروطیت ( ١٢٨٥خورشيدي)
– دوران استبداد صغیر(١٢٨٧ و ١٢٨٨خورشيدي)
– انقلاب كبير روسيه (١٢٩٦ خورشيدي)
– کودتای رضا خان ( ١٢٩٩خورشيدي)
– تغييرسلسله سلطنت از قاجاريه به پهلوي (١٣٠٤ خورشيدي)
در رابطه با تجارت ایشان دو واقعه مهم رخ می دهد که هر دو بر کسب و کار و زندگی ایشان موثر بوده است.
واقعه اول : فلک شدن تجار قند به دست علاءالدوله حاکم تهران
در منابع تاریخی در مورد این واقعه نوشته شده :
” گران شدن قند در رمضان سال ۱۳۲۳ ه.ق (پاييز ١٢٨٤ خورشيدي) منجر به حرکتی تاریخی اي شد كه جریانهای بعدی راه را برای مشروطه و اسلام خواهی در ایران جدید گشود. وقتی قند در رمضان سال ١٣٢٣ هـ.ق گران شد و والی تهران دستور به فلک کردن تجار معتبر و با آبروی تهران را داد، هیچ کس فکر نمیکرد که چند سال بعد این غائله، شکل حکومت از سلطنت مطلقه به سلطنت مشروطه تغيير نمايد. در فرایند شکل گیری این رویداد تاریخی و پس از به فلک کشیده شدن تجار، پای روحانیت شیعه نیز به میان کشیده می شود”.
“روزهای آخر رمضان ١٣٢٣ هـ.ق ( ١٢٨٤ خورشيدي) در تهران، قند گران شد. گزارشهای تاریخی میگویند بهای آن از منی پنج قران، به هفت الی هشت قران رسید. علت این گرانی را جنگ روسیه و ژاپن در سال ١٩٠٥ میلادی اعلام کرده اند، اما علت هرچه باشد، همین گرانی بهانه ای شد برای علاءالدوله والی تهران که با نظر عین الدوله صدراعظم وقت دستور دهد تا چند تن از بازاریان را که اعتراض هایی به سیاستهای ظالمانه مسیو نوز بلژیکی وزير كل گمرکات ایران داشتند، فلک کنند. دود این آتش بعدها به چشم حکومت ایران رفت و خیلی چیزها را تغییر داد.”
” اگرچه پس از کشته شدن ناصرالدین شاه به دست میرزا رضای کرمانی که آشکارا انگیزه خود را قطع ریشه ظلم و نتیجه تعلیمات سیدجمال الدین دانسته بود، کوشش بیشتر در روند مشروطه خواهی پیدا شد و شورش ها و اعتراضاتی در شهرهای ایران علیه مظالم حکومت رخ می داد اما شروع جنبش مشروطه را معمولاً از ماجرای گران شدن قند در تهران و در دوره مظفرالدین شاه ذکر میکنند. علاءالدوله حاکم تهران هفده نفر از بازرگانان و دو تن سید را به جرم گران کردن قند به چوب بست. این کار که با تأئید عین الدوله صدراعظم مستبد مظفرالدين شاه انجام شد اعتراض بازاریان و روحانیان و روشنفکران را برانگیخت. اینان در مجالس و در مسجدها به سخنرانی ضد استبداد و درخواست برای تأسیس عدالتخانه یا دیوان مظالم پرداختند. خواست برکناری عین الدوله نخست وزير و عزل مسیو نوز وزير بلژیکی گمركات و علاءالدوله حاکم تهران به میان آمد و اعتصاب در تهران فراگیر شد.”
علاءالدوله که از طرف عین الدوله صدراعظم مستبد مظفرالدین شاه به حکومت تهران می رسد در ابتدای کار خود گران شدن قند را بهانه کرده و تجار سرشناس قند را برای محاکمه فرا می خواند. از جمله تجار سرشناس حاج محمدکاظم بوده ولی چون پسر بزرگ ایشان همه کاره تجارتخانه بوده داوطلب می شود که به جای پدر به مقر حکومت برود ولی بعدا چون احساس می کردند ممکن است با تجار با اهانت برخورد شود قرار می شود تعدادی از دلال های قند به جای ایشان به مقر حاکم بروند . علاء الدوله نیز برای آن که در ابتدای حکومت ضرب شصت نشان دهد دستور فلک کردن آنان منجمله سيد هاشم قندي را صادر می کند. (سيد هاشم قندي نسبتي با حاج محمد كاظم نداشته و چون وي هم تاجر قند بوده؛ به “قندي” مشهور بوده است).
به زودی خبر فلک شدن تجار قند در شهر می پیچد و چون این افراد از محترمین بازار بوده و مورد وثوق مردم بودند، بازاریان مغازه ها را تعطیل کرده و اعتصاب شکل می گیرد و اعتراض مردم فراگیر می شود و تا صدور حکم مشروطیت و فرمان ایجاد عدالتخانه ادامه می یابد .
واقعه دوم : باطل شدن منات واحد پول روسیه تزاری توسط حکومت جدید پس از انقلاب اکتبر روسیه
از آن جا که تجارت حاج محمدکاظم با روسیه تزاری بود ، حاج محمد كاظم و فرزندش (حاج علی اصغـر که متصــــــدی امور تجارتخانه بود) ترجیح می دادند تا پول های خود را به منات روسی که ارز معتبر آن روزگار بوده نگه دارند تا بهتر بتوانند امور خرید و فروش خود را انجام دهند . اما با وقوع انقلاب کمونیستی در روسیه و سرنگونی تزار، دولت جدید دست به اقدام های انقلابی می زند و از جمله کلیه منات های رایج زمان تزار را باطل اعلام می کند. در پی این اقدام، چندین صندوق منات های تجارت خانه حاج محمدکاظم که در قبال صادرات خشکبار دریافت کرده بودند از اعتبار ساقط می شود و ضربه مالی شدیدی به تجارت خانه شان وارد می شود. این واقعه حدود سال ١٢٩٦ خورشيدي رخ می دهد. بنا بر قولی پول باطل شده ايشان حدود نهصد و پنجاه هزارتومان آن روز بوده است .
علاقمندان ميتوانند شرح كامل اين دو واقعه و شرح تعدادي از وقايع مهم ديگر آن دوران را در بخش “وقايع تاريخي” همين سايت مطالعه فرمايند.
حاج محمد کاظم علیرغم معروفیت و نقش مهم اجتماعی و فعالیت های اجتماعی گسترده ای که داشته اند؛ همواره از مسائل سیاسی و دربار خود را کنار نگه داشته و کمتر آلوده این گونه امور شده است.
وفات:
با توجه به صورتمجلس تقسيم ماترك مرحوم حاج محمد کاظم طهراني (قندي) كه بتاريخ ١٣ ربيع الثاني سال ١٣٤٦ قمري (مطابق با ١٧ مهر سال ١٣٠٦) تنظيم شده است؛ ميتوان نتيجه گرفت كه ايشان در نيمه اول سال ١٣٠٦ خورشيدي (در سنی حدود ٦٨ سال) از دنیا رحلت نموده اند.
ايشان در طی سفر آخرشان (اوايل سال ١٣٠٦خورشيدي) كه به اتفاق حاج محمدتقی قندی (خواهر زاده ايشان) و عده ای دیگرعازم عتبات گردیدند، بیمار شدند . پس از مدتی که کمی حالشان بهتر شد به اتفاق همراهان قصد مراجعت کردند. زمانی که به کرمانشاه رسیدند در منزل برادر خانمشان خدیجه سلطان، اقامت کردند. وي كه حال ناخوش حاج محمدکاظم را دید اجازه حرکت به او نداد و برای مدت دو ماه از ایشان در منزل خودش مراقبت کرد . اما قضای الهی بر این بود که حاج محمدکاظم با این بیماری دارفانی را وداع گوید. بعد از فوت، تشییع جنازه مفصلی برای حاج محمدکاظم انجام شد و جنازه ایشان برای مدتی به عنوان امانت در یکی از امامزاده هاي كرمانشاه قرار داده شد و پس از مهیا شدن امکانات، پيكر ایشان به نجف حمل و پس از طواف در حرم امیرالمومنین (ع) در قبرستان وادی السلام نزدیک به مدفن حضرت هود و حضرت صالح و در کنار مزار پدرشان حاج محمد موسی، مادرشان فاطمه خانم، برادرشان حاج محمدعلی و همسر اولشان حاجيه مريم سلطان به خاک سپرده شد.
همسران و فرزندان حاج محمد كاظم قندي:
حاج محمدکاظم از همسر اول خود (مريم خانم متولد حدود سال ١٢٤٠ خورشيدي) صاحب ٣ پسر و ٣ دختر می شود که به ترتیب عبارت بودند از صاحب سلطان خانم، حاج علی اصغر، حاج محمدصادق، سكينه سلطان خانم، ربابه سلطان خانم وحاج محمد ابراهیم.
مريم خانم (همسر حاج محمدکاظم) در سال ١٢٧٧خورشيدي و در جوانی بیمار شده و درحالي كه بزرگترين فرزندشان صاحب سلطان (متولد ١٢٦٠ خورشيدي) هفده ساله، علي اصغر (متولد ١٢٦٢ خورشيدي) پانزده ساله، محمد صادق (متولد ١٢٦٥ خورشيدي) دوازده ساله، سكينه سلطان (متولد ١٢٦٧ خورشيدي) ده ساله، ربابه سلطان (متولد ١٢٧٠ خورشيدي) هفت ساله و كوچكترين فرزندشان محمد ابراهيم (متولد ١٢٧٤ خورشيدي) فقط سه ساله بود، به رحمت خدا ميروند.
تاریخ فوت مريم سلطان سال ١٢٧٧ خورشيدي می باشد.
حاج محمد كاظم در موقع فوت همسرشان كمتر از چهل سال سن داشته و بيشتر كودكان وي هنوز خردسال بوده اند. لذا مدتي بعد از فوت مرحومه مريم خانم، ناچار از ازدواج مجدد مي شود و با دختر جواني كه همراه مادر خود در همسايگي ديوار بديوار منزلشان زندگي مي نمود، ازدواج می نماید. متعاقبا جهت سهولت رفت و آمد، بين دو منزل ( منزل حاج محمد كاظم و منزل پدري همسر جديدشان) در گذاشته ميشود.
نام همسر دوم حاج محمدکاظم ” خديجه سلطان” بود. خدیجه سلطان کوچکترین فرزند حاج غلامرضا نيك (معروف به کرمانشاهی) بود که در بازار به تجارت روغن اشتغال داشت و در آن موقع؛ فوت كرده بود.
حاج محمدکاظم در تاریخ ششم ذیقعده سال ١٣١٨ قمری برابر با ششم اسفند ماه سال ١٢٧٩ خورشيدي با خدیجه سلطان ازدواج نمود. خانم خديجه سلطان که نزد فرزندان و نوه هايشان به “عزيز جان” مشهوربودند حدود ٢٦ سال (آخر ١٢٧٩ تا اوايل ١٣٠٦ خورشيدي) با حاج محمدکاظم زندگی مشترک داشت. حاج محمدکاظم از ازدواج دوم خود نیز صاحب هفت فرزند (سه پسر و چهار دختر) شدند كه به ترتيب عبارتند از طوبي خانم (متولد ١٢٨٢ خورشيدي) ، حاج علي اكبر(متولد ١٢٨٣ خورشيدي)، معصومه خانم (متولد ١٢٨٥ خورشيدي) ، حاج عبدالله (متولد ١٢٨٩ خورشيدي)، حاج اسدالله (متولد ١٢٩٣ خورشيدي)، زهرا خانم (متولد ١٢٩٨ خورشيدي) و محترم خانم ( متولد ١٣٠٥ خورشيدي).
تاریخ فوت خديجه سلطان یازدهم فروردین ۱۳۳۷ برابر با دهم ماه رمضان سال ۱۳۷۷ قمری می باشد.
سرنوشت دو منزل
منزل اصلي حاج محمد کاظم كه پس از فوت ايشان، توسط حاج میرزا عبدالعلی تهرانی خریداری شده بود، سال ها محل درس و مجالس آيت الله بود و پس ازفوت ايشان مجالس حاج آقا مرتضی تهرانی (فرزندشان) نيز در آن محل برقرار بود . منزل پدري خانم خديجه سلطان نيز پس از فوت ايشان توسط حاج عبدالله قندي (يكي از فرزندان وي) خريداري گرديد و سالها محل زندگي و برگزاري مجالس روضه ايشان بود.
در حال حاضر نيز ظاهرا فردي عرب به نام حاج موسي، منزل حاج محمد كاظم قندي و منزل حاج عبدالله قندي را از صاحبان بعدي آنها خريداري نموده و آندو را تبدیل به یک موسسه فرهنگی (بنام موسسه اميري حسين عليه السلام) نموده و در آن، ضمن برپایی کلاس های آموزشی و فرهنگی برای جوانان ، در ایام اعیاد و عزاداری، مجالس مذهبی برقرار می نمايد.
در حال حاضر كوچه بنام “بن بست تهراني” است و هردو منزل هنوز به سبک و سیاق سابق خود باقی است. (اصولا آن محله همچنان دست نخورده و مانند قدیم باقی مانده است) .
اسناد قديمي:
الف: دستخط حاج محمد كاظم تاجر طهراني (قندي) داخل جلد كلام الله مجيد در مورد نام و زمان تولد تعدادي از فرزندان و تعدادي از نوه هاي ايشان.
در حاشيه همين متن، صحت تعلق دستخط به ايشان، به تاييد تعدادي ازعلما و آشنايان ايشان رسيده است و از ايشان، با نام “حاج محمد كاظم تاجر طهراني” ياد شده است.
ب: سند ازدواج حاج محمد كاظم قندي فرزند مرحوم حاج محمد موسي تاجر طهراني با خانم خديجه سلطان فرزند مرحوم حاج غلامرضا نيك بتاريخ ششم ذيقعده ١٣١٨ قمري (مطابق با ششم اسفند ماه سال ١٢٧٩ خورشيدي). اين قباله با آب طلا و لاجورد رنگ آميزي و تزئين شده است.
ج: وصيت نامه مرحوم حاج محمد كاظم تاجر طهراني (قندي) كه بتاريخ بيست وهشتم شهر محرم ١٣٤٥ قمري مطابق با شانزدهم مرداد ماه سال ١٣٠٥ خورشيدي تنظيم شده است.
د: صورتمجلس تقسيم ماترك مرحوم حاج محمد كاظم طهراني (قندي) بتاريخ ١٣ ربيع الثاني سال ١٣٤٦ قمري (مطابق با ١٧ مهر ١٣٠٦ خورشيدي) و صورت موجودي و طلب و بدهي حجره حاج محمد كاظم طهراني پس از فوت ايشان، با حضور فرزندان ذكور و دو وصي ايشان (حاج محمد حسن تاجر قزويني و حاج عليرضا تاجر طهراني) بتاريخ ٢٨ ربيع الثاني سال ١٣٤٦ قمري (مطابق با ٢ آبان سال ١٣٠٦ خورشيدي)
يادگارهاي قديمي:
نوشته حك شده بر روي ظرف:
“عود حاجي محمد كاظم قندي طهراني جهت خانه خود ١٣٤٥ “
(سال، به هجري قمري است كه برابر با ١٣٠٥ خورشيدي است. اين عود كه نزد مرحومه حاجيه محترم قندي آخرين دختر حاج محمد كاظم قندي بوده، در حال حا ضر توسط دخترشان از آن نگهداري ميگردد).
تسبيح مرحوم حاج محمد كاظم قندي كه در حال حاضر، يكي از نوادگان ايشان از آن نگهداري مينمايد.
- ( * ) سخنراني آيت الله مجتهدي تهراني براي طلاب مدرسه علميه شان و اشاره ايشان به روش افطاري دادن حاج محمد كاظم قندي
خاطرات و مطالبي كه در باره حاج محمد كاظم قندي و همچنين در باره فرزندان و نوادگان ايشان توسط اقوام محترم بيان شده است؛ در بخش “خاطرات” همين سايت ثبت گرديده و تحت نام ايشان قابل مشاهده است.
عكس هاي قديمي:
مجموعه اي از عكسهاي قديمي خاندان حاج محمد موسي تاجر طهراني در بخش “عكسهاي قديمي” همين سايت موجود است.